امروز در اتوبوس دختری را دیدم باموهای طلایی،به او غبطه خوردم،خیلی بشاش به نظر میرسید هنگام پیاده شدن در راهروی اتوبوس،می لنگید او فقط یک پا داشت وبا عصا راه میرفت اما هنگام عبور،لبخند میزد،وای خدایا!مرا به خاطر گله هایم ببخش!من دوپا دارم ،دنیا از آن من است.

 

توقف کردم تا آبنبات بخرم جوانی که آن را میفروخت، خیلی سرش شلوغ بود،با او صحبت کردم و هنگامی که اورا ترک کردم ،گفت:مرسی!شما خیلی مهربان هستید از صحبت با افرادی مثل شما لذت میبرم،من نابینا هستم.»وای خدایا !مرا به خاطر گله هایم ببخش من دوچشم بینا دارم دنیا از آن من است.

مدتی بعد  وقتی در طول خیابان پیاده میرفتم کودکی با چشمان آبی دیدم ایستاده بود وبازی نمیکرد ، دیگران را تماشا میکرد ،لحظه ای توقف کردم و گفتم:عزیزم تو چرا با آنها بازی نمیکنی؟بدون آنکه عکس العملی انجام دهد روبرو را نگاه میکرد فهمیدم که او نمیشنود ،وای خدایا !مرا به خاطر گله هایم ببخش من دوگوش شنوا دارم دنیا از آن من است 

با پاهایی که مرا به هرکجا میبرد 

با چشمانی که میتواند طلوع خورشید را نظاره گر باشد 

باگوش هایم چیزهایی را که باید بدانم میشنوم 

وای خدایا مرا به خاطر گله هایم ببحش من سلامت»هستم ودنیا از آن من است 

 

سلامتی نعمت ارزشمندی است،قدر بدانیم  

داستان های اسرارالتوحید

داستان شکرگذاری

مرا ,هایم ,گله ,خاطر ,خدایا ,ببخش ,مرا به ,گله هایم ,خاطر گله ,به خاطر ,خدایا مرا

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پاسخ به شبهات فضای مجازی وبلاگ شخصی لیلا علی بیگی شیخ صفی مینوسا گوناگون پیکاسو هنر معاونت پرورشی و فرهنگی آموزش و پرورش شهرستان سلسله sargorich هنرستان شهید صادق نوبخت (مدرس : رهبرنیا) کنکور هنر شیراز